اين روزام
|
|
وقتي كه تنها ميشم اشك تو چشام پر ميزنه
غم مياد يواش يواش خونه ي دل در ميزنه
ميگن اين دنيا ديگه مثل قديما نميشه
دل اين آدما زشته ديگه زيبا نميشه
اون بالا باد داره زاغ ابرا رو چوب ميزنه
اشك اين ابرا زياده،ولي دريا نميشه
ادامه مطلب |
پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, |
|
|
|
ايمان بياوريم به اغاز فصل سرد...
|
|
و اين منم
زنى تنها
در آستانه ى فصلى سرد
در ابتداى درك هستى آلوده ى زمين
و ياس ساده و غمناك آسمان
و ناتوانى اين دستهاى سيمانى...
ادامه مطلب |
جمعه 7 مهر 1391برچسب:, |
|
|
|
پاييز...
|
|
نيا پاييز.!.
دلم حساس شده....
قطعن قرباني غروب هاي غم انگيزت ميشود !!!
ادامه مطلب |
چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, |
|
|
|
رفتن
|
|
از قبل بايد حدس ميزدم ميروي
"رفتن" هميشه
حتي در دستور زبان فارسي هم
"لازم " است...!...
ادامه مطلب |
شنبه 1 مهر 1391برچسب:, |
|
|
|
مینویسم...
|
|
من براي سال ها مينويسم
سال ها بعد كه چشمان تو عاشق ميشوند...
افسوس كه قصه ي مادربزرگ بازم درست بود...
هميشه.!.
...يكي بود،يكي نبود...
ادامه مطلب |
شنبه 1 مهر 1391برچسب:, |
|
|
|